۱۳۹۱ مرداد ۸, یکشنبه

خاطره سی و نهم / زينب زمان دختر حسین زمان هنرمند و خواننده از ایران نوشته اش را بری ما ارسال کرده است؛ با اجبار کاری میکنند که از این نیم بند حجابی هم که داریم بیزار می شویم



-----------------
من در يك خانواده ي كاملا مذهبي بزرگ شدم. از ۹ تا ۱۶ سالگی به انتخاب خودم چادر سر مي كردم. در يك دبيرستان نمونه دولتي درس مي خوندم كه مثل خيلي از مدارس دولتي ديگر قوانين سختي براي رعايت حجاب داشت، طوري كه همه ي دانش آموزان از ترس اينكه نمره انضباطشون كم نشه يا بهشون ايراد نگيرن با چادر به مدرسه مي آمدند...

اين مدرسه ناظمي داشت به نام خانم جلالي كه شديدا دنبال موردي مي گشت تا به بچه ها گير بده، من اون سال موهاي بلندي داشتم كه از پشت مقنعه بيرون ميزد، داخل مدرسه هم جز سرايدارمون كه كه فقط گاهي براي كاري به حياط می آمد، مرد ديگري نبود، با اين حال بارها توسط خانم جلالي به اين دليل مواخذه شدم! تا جايي كه اين خانم با من لج كرد و هر بار به بهانه اي به من تذکر مي داد، از آستين مانتوم كه عادت داشتم تا بزنم بالا تا مدل مقنعه ام و ناخن هایم كه سر آخرين جلسه امتحانات اومد نگاه كرد و نتيجه اش شد انضباط نمره ۱۷ من!!

اون سال گذشت و من كه تا اون موقع همه جا چادر سر مي كردم، از سال بعد ديگه چادر سر نكردم و يادمه هميشه موقع تعطيل شدن وقتي بين بقيه دانش آموزانِ چادری، من بدون چادر از در خارج ميشدم، يه نگاهي به خانم جلالي مي انداختم و با لبخندی جوابشو ميدادم!

من از همون سال به خاطر فشارهايي كه ناحق بهم آوردن در مدرسه و اذيت و آزارها و تحقيرهايي كه از طرف ناظم مدرسه بهم وارد شد، تصميم گرفتم هيچ وقت پوشش و حجابم مثل اون نباشه.

حالا من بزرگتر شدم و الان شايد تنها دليلم براي نوع پوشش و حجابم خانم جلالي نباشه ولي اگر اون سال خانم جلالي با من مهربون تر بود و دوست داشتني تر برخورد مي كرد و نه با اجبار و تحكم، شايد من هنوز چادر به سرم داشتم و از انتخابم راضي بودم...

و اما امروز من با اينكه پدر و مادري دارم كه اعتقاداتشون نوع پوشش من رو نمي پسنده ولي به انتخاب من احترام گذاشته اند و از اين بابت خوشحال و ممنونم، و چه بسا بسيارند پدران و مادراني كه به فرزندانشان ياد داده اند كه اعتقادات هر كس قابل احترام است و آزادي حق تمامي انسانهاست و من اين درس را خوب آموخته ام...

ولي چه فايده كه شهر من امروز پر شده از خانم جلالي هايي كه باتوم به دست دنبالمون مي كنند و حتي گاهي كتك مي زنند و برايمان در دفتر انضباطشون فرم پر مي كنند و تعهد مي گيرند و نمره مي دهند و كاري مي كنند كه از همين نيمه حجابي هم كه داريم بيزار شويم!!

-----------------
> زینب زمان - مرداد ۱۳۹۱
+ انتشار مطلب تنها با ذکر منبع |صفحه برابری زن=مرد| مجاز است.
+ ایمیل ما: page.barabari@gmail.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر